خانمها، آقایان، نرمافزار آزاد شکست خورده است

ریچارد استالمن در دورانی که انتقاد از سرمایهداری باب شده بود و همهی جوانها به دنبال رسیدن به آزادی واقعی با مصرف LSD، علف و سوسیالیسم بودند، به این نتیجه رسید که اگر نرمافزار مثل هرچیز دیگری در دنیا مالک داشته باشد چیز بدی است و باید با این موضوع مبارزه کرد.
در سال ۱۹۸۳ ریچارد گفت که میخواهد یک سیستمعامل کاملاً آزاد به نام GNU تولید کند. در سال ۱۹۹۲ این سیستم عامل که بخش اصلی، یعنی هسته، نداشت با استفاده از لینوکس قابل استفاده شد.
همین. به سرعت توزیعهای مختلفی از گنو/لینوکس ساخته شدند و اکثر آنها هم نرمافزارهایی غیر آزاد یا شامل نرمافزارهای غیر آزاد بودند. حالا میشود گفت که همین.
نرمافزار آزاد کودکی بود که مرده به دنیا آمد. شاید کسی انتظار نداشته باشد که از من، به عنوان کسی که به صورت مداوم از گنو/لینوکس و دهها نرمافزار آزاد دیگر استفاده میکند، این حرفها را بشنود. ولی حقیقت همین است. ایدهی نرمافزار آزاد از همان ابتدا هم شکستخورده بود.
بیایید با هم دلیل اشتباه بودن این ایده را مرور کنیم. فقط قبل از ادامهی بحث فراموش نکنید که نرمافزار متنباز مساوی با نرمافزار آزاد نیست. هرچند هر نرمافزار آزادی باید متنباز باشد.
ارزشهایی که واقعی نیستند
اگر به وبسایت GNU سری زده باشید، احتمالاً با صفحهای که در آن توضیح داده شده که نرمافزار آزاد چیست برخورد کردهاید. در این صفحه چهار اصل اساسی نرمافزار آزاد را توضیح دادهاند:
- آزادی اجرای برنامه به هر شکل و برای هر هدفی
- آزادی مطالعه و تغییر منبع برنامه
- آزادی بازنشر کپیهای نرمافزار
- آزادی بازنشر کپیهایی از نرمافزار که توسّط شما تغییر کردهاند
خب حالا بیایید ببینیم که چرا این ارزشها اشتباه هستند.
چرا باید ما دقیقاً بدانیم که نرمافزار چه کاری میکند؟
چرا از بین تمامی محصولاتی که بشر دوپا به صورت روزانه استفاده میکند، ما هنگام استفاده از نرمافزار «حق» داریم که بتوانیم آن را مطالعه کنیم و ببینیم که چطوری کار میکند؟
استالمن در جاهای مختلف (مثلاً این سخنرانی TEDX) میگوید که اگر این کار را نکنیم، ممکن است که صاحبان نرمافزار کارهای بدی با ما بکنند. مثلاً بخشهایی از نرمافزار را غیر فعّال کنند، اطّلاعات ما را بدزدند یا کارهایی از این دست.
خب این حرف منطقی است؟ نه.
بگذارید اوّل وارد چند مثال بشویم. آیا شما حق دارید که بدانید دقیقاً ماشینتان از چه بخشهایی ساخته شده است؟ شما مثلاً حق این را دارید که به شرکت سازنده بگویید که ترکیبات و شیوهی ساخت آلیاژی که در ساخت موتور استفاده شده است را به شما بدهد؟
از کجا معلوم که شرکت سازنده یک بمب درون ماشین شما قرار نداده که اگر به فلان ناحیهی نظامی حکومتی نزدیک شدید منفجرتان کند؟
یا بیایید سیستم تلفن را در نظر بگیریم. از کجا معلوم که صحبتهای شما شنود نمیشود؟ از کجا میدانید که شرکتی که کابل تلفن شما را کشیده صدایتان را ضبط نمیکند و بعداً بخشهای تقطیعشدهی آن را به عنوان یک تماس تلفنی به شخص دیگری تحویل نمیدهد؟
یک شرکت پول و زمان بسیار زیادی را هزینه میکند تا یک محصول را بسازد. طبیعتاً وقتی که آن محصول را میخریم، تنها حق استفاده از خود آن محصول را پیدا میکنیم. نه حق دسترسی به شیوهی تولید آن محصول را.
به علاوه از زمان حمورابی تا به امروز جوامع بشری چیزی دارند به نام «قانون». از آنجایی که در یک کشور سالم وظیفهی حکومت «نظارت» بر بخشهای مختلف است، طبیعتاً سازمانهای حکومتی باید از عدم وجود خرابکاری در نرمافزارها اطمینان کسب کنند.
همانطوری که اگر شرکتی درون ماشینهایش بمب کار بگذارد، حکومتها اجازهی فروش محصولاتش را نمیدهند.
چرا ما باید حق تغییر برنامه را داشته باشیم؟
حالا میرسیم به سؤال بعدی. چرا ما باید حق تغییر برنامه را داشته باشیم؟ حواستان باشد که اینجا مشکل خود مسئلهی تغییر نیست. مسئله این است که ما برای تغییر باید به کدهای برنامه دسترسی داشته باشیم.
خب میرسیم به سؤال قبلی. چرا یک شرکت باید شیوهی تولید محصولی را که برایش هزینهای صدها یا هزاران برابر بیشتر از پولی که از تو میگیرد کرده است، در اختیار تو قرار بدهد؟
درست است که استالمن، احتمالاً از ترس واکنشهای منفی، در جاهای مختلف (مثل اینجا) تلاش میکند حق مالکیّت را به حکومت شوروی تشبیه کند و از اتهاماتی که سالها است به تفکّرش زده میشود فرارکند، ولی وقتی که شما به این بخش از اساس نرمافزار آزاد نگاه میکنید اوّلین چیزی که به ذهنتان میرسد کلمهی کمونیسم است. همان تلاش بشر یکی دو قرن اخیر برای تصاحب چیزهایی که حاصل زحمت خودش نبودهاند.
چرا ما باید حق فروختن نرمافزار دیگران را داشته باشیم؟
این عجیبترین بخش دیدگاه نرمافزار آزاد است. شما باید حق بازنشر نرمافزار دیگران را داشته باشید.
ببینید، این مسئله سالها است که در صنعت حل شده است.
شما نمیتوانید وقتی از یک فیلم خوشتان آمد دیسک آن را کپی کنید و به در و همسایه بدهید. چون آن فیلم یک محصول است که برایش هزینه شده و قرار است که سوددهی کند. یعنی علّت وجودی آن محصول کسب سود است.
پس طبیعتاً وقتی که شما بدون اجازه آن را منتشر میکنید دستگیرتان میکنند. و چه دوست داشته باشید و چه نه، تا زمانی که انسانها برای تأمین انرژی بدنشان قادر به انجام فتوسنتز نشدهاند، این قاعده برای تمامی محصولات جهان صدق میکند.
شما الان یک انسان بالغ هستید و باید هزینهی چیزهایی که میخواهید را پرداخت کنید. چون آن چیزها برای همین وجود دارند. اینکه از آن چیز خیلی خوشتان آمده باشد، برای داشتنش گریه کنید و پاهایتان را محکم به زمین بکوبید هم تغییری در ماجرا ایجاد نمیکند.
خیلیها میگویند که نرمافزار آزاد به معنای نرمافزار رایگان نیست. خب حرفتان تا زمانی که درمورد حمایت مالی اشخاص یا شرکتها باشد درست است. امّا اگر شما در لایسنس استفاده از نرمافزار شرط بگذارید که برای استفاده از هر کپی از این نرمافزار یا نسخهی تغییر یافتهی آن باید فلانقدر پول به شما بهند، عملاً دارید ارزشهای آزادی عمل را زیر پا میگذارید.
خب حالا که هرچه فریاد داشتیم بر سر ایدهی نرمافزار آزاد زدیم، بیایید از دیدگاه صنعت نرمافزار به آن نگاه کنیم.
نرمافزار عزیزم من را ببخش، امّا این هرگز درمورد تو نبود

بله. پذیرشش برای ما برنامهنویسها که یکجورهایی زندگیمان را به کدهایمان گرهزدهایم سخت است، ولی نرمافزار آزاد اصلاً درمورد تولید نرمافزار نیست.
تمام جنبش نرمافزار آزاد یک دعوای حقوقی است. تنها خروجی ملموس این جریان هم CopyLeft و لایسنسهایش است.
یعنی افزایش امنیت یا بهبود نرمافزار به خاطر متنباز بودن آن و… اصلاً برای این جنبش مطرح نیست. حتّی خود شخص استالمن هم دل خوشی از افرادی که برای نرمافزار متنباز و نه آزاد تلاش میکنند ندارد.
در حقیقت تمام حرف این جنبش این است که من دوست دارم به صرف داشتن یک نرمافزار، مالک آن شوم و وقتی از آن خوشم آمد، بتوانم کدش را بخوانم و بفهمم چیست. حالا شاید تغییراتی هم درونش بدهم. ولی برای من اهمّیّتی ندارد که این تغییرات باعث بهترشدن آن میشود یا نه.
خب شاید این موضوع برای شما مهم نباشد، ولی برای من، به عنوان کسی که به نرمافزار خیلی زیاد علاقه دارد، مسئلهی مهمی است.
کارگرهای رایگان برای شرکتهای بزرگ
این بزرگترین مشکل من با این ایده است. مشارکتکنندگان در نرمافزار آزاد (و البته متنباز) عملاً کارگران بیجیره و مواجب شرکتهای بزرگ هستند.
هر سال میلیونها ساعت از نیروی کار حرفهای صرف کارهایی میشود که برای آن حقوق نمیگیرند. و حالا حدس میزنید که سود این کارها را چه کسی میبرد؟ همان شرکتهای بزرگی که استالمن و دوستان در صحبتهایشان از آنها به عنوان لولوخورخوره استفاده میکنند.
بله صغری خانم. میدانم که خیلی زحمت کشیدی. چندین ماه کار بدون حقوق برای اینکه ساختار اندروید را درک کنی انجام دادی و چندماه هم تلاش برای اینکه صد خط از کدت وارد سورس اندروید شود. اینطوری پوز اصغر را که ده خط کد روی آن کامیت کرده بود را زدی.
ولی خبر بدی برای تو و اصغر دارم. تنها کسی که از این کدها پول درمیآورد گوگل است. حالا سعی کن در حین تحمّل استرس اجارهخانهی عقبافتادهات شب را به صبح برسانی و به دیگران به خاطر مشارکتت در یک نرمنرمافزار آزاد فخرفروشی کنی (البته از نظر GNU اندروید در برزخ نرمافزار آزاد و غیر آزاد قرار دارد. ولی خب دوستداشتم که آن را مثال بزنم. 🙂 )
نرمافزار ارزشی ندارد
بله. درست شنیدید. نرمافزار ارزشی ندارد. شاید در دههی هشتاد میلادی نرمافزار یک دارایی تکنولوژیک گرانقیمت بود که به سختی میشد به آن دست پیدا کرد، ولی امروزه دیگر اینطور نیست.
الان نرمافزار برای یک کسب و کار صرفاً یک ابزار است. یک ابزار معمولی که با یک تیم چندده یا چندصد نفره میتوان آن را تولید کرد.

مسئلهی پولساز در صنعت نرمافزار خود نرمافزار نیست. کسب و کار و داده چیزهایی هستند که این صنعت را تغذیه میکنند.
بخش بزرگی از کسب و کار شرکتهایی مثل گوگل، موزیلا، Automattic (سازندهی وردپرس)، Canonical، داکر و… روی محصولاتی است که کد آنها به رایگان در دسترس دیگران است. خیلی از نرمافزارهای این شرکتها لایسنسهای نرمافزارهای آزاد را هم دارند.
خب؟ میلیونها آدم کد وردپرس را در اختیار دارند. بدون اینکه شرکت Automattic ذرهای از این موضوع نگران باشد.
اصلاً خیلی از شرکتهای بزرگ شروع به متنباز کردن نرمافزارهای خودشان کردهاند.
صنعت نرمافزار بیش از هر صنعت دیگری دارد به سمت استفاده از مدل درآمدی freemium میرود. به همین خاطر هم تمام شرکتها تلاششان بر این است که تا حد امکان برای نرمافزارهایشان (که بخش زیادی از قابلیّتهایشان رایگان است) کاربران بیشتری جذب کنند.
و خب چه چیزی بهتر از نرمافزاری که همه میتوانند به آن دسترسی پیدا کنند و خودشان با کمال میل آن را به دیگران هم بدهند؟
حتّی مایکروسافت هم که سالها برای کنفرانسها و مقالات نرمافزار آزاد نقش لولو را بازی میکرد همین راه را در پیش گرفته.
من میتوانم به صورت رایگان از نسخهی وب آفیس مایکروسافت استفاده کنم. و خب اگر همین الان هم مایکروسافت کدهای آفیس و ویندوز را منتشر کند ذرهای تعجب نمیکنم.
از همهی اینها گذشته، تو با بازگذاشتن راه برنامهنویسها به نرمافزارت نیروی کار مفت گیر میآوری. آدمهایی که باگهای نرمافزارت را پیدا میکنند، آنها را حل میکنند و حتّی قابلیّتهای جدید را برای آن توسعه میدهند. همهی اینها بدون اینکه ریالی پول از تو طلب کنند.
فراموش نکنید که درصد خیلی خیلی کمی از آدمهای دنیا برنامهنویس هستند. و این یعنی اینکه اگر کدهای نرمافزارتان را منتشر کنید و اجازهی دسترسی عمومی به تمام زیرساختهایتان را به همه بدهید، باز اکثر آدمهای دنیا اهمّیّتی برای این موضوع قائل نیستند.
برای اکثر مردم تنها چیزی که مهم است این است که با کمترین کلیک ممکن، کارشان را انجام بدهند. پس تمام این حرفهایی که درمورد نرمافزار آزاد و آرمانهایش گفته میشود، برای اکثر مردم کشک است.
ابزار چیزی نیست که باید برای آزادی آن بجنگیم
تمام این حرفها را زدم تا به اینجا برسم. ابزار چیزی نیست که باید برای آزادی آن بجنگیم. من هرگز حاضر نیستم برای آزادی فرمول آلیاژ موتور خودرو مبارزه کنم. من برای درآمد منصفانهی کارگران صنعت خودرو، برای استانداردهای بالاتر و بررسی سختگیرانهتر توسّط مؤسسات نظارتی مبارزه خواهم کرد.
من برنامهنویس هستم و توسعهی نرمافزار را از اکثر چیزهای روی زمین بیشتر دوست دارم. ولی این علاقه نباید چشم من را به روی حقیقت ببندد.
نرمافزار فقط و فقط یک ابزار است. نه هیچچیز بیشتر. پس باید با آن هم مثل تمام ابزارهای دیگر برخورد کرد.
چیزی که باید برای آن جنگید، مقاله نوشت، کتاب چاپکرد و کنفرانس گذاشت آزادی نرمافزار نیست. ما باید برای آزادی گردش اطّلاعات بجنگیم. ما باید برای امنیّت اطّلاعات بجنگیم.
من نمیخواهم که آزادی نرمافزار را در مقابل این مباحث قرار بدهم. مطمئناً میتوان هردو بحث را کنار هم دنبال کرد. من تنها میخواهم بگویم که تمام این بحثهایی که برای آزادی نرمافزار میشود بیهوده است. میتوانی تمام عمرت را برایش بگذاری، ولی نمیتوانی نتیجهای واقعی از آن بگیرید.
من اگر بخواهم روزی عمرم را برای حفظ چیزی بگذارم، آن چیز دانش و داده خواهد بود، نه ابزار. و اگر هم بخواهم روزی مردم را به چیزی تشویق کنم، آن چیز عدم استفاده از نرمافزاری که اجازهی فروش بدون زحمتش را به من نداده نخواهد بود. چیزی که من مردم را به آن تشویق میکنم به اشتراک گذاشتن دانششان، چه رایگان و چه غیر رایگان، خواهد بود.
من هنوز به زندگی متنباز ادامه میدهم

برای اینکه دچار برداشت اشتباهی نشوید باید بگویم که من هنوز به زندگی با کدهای متنباز ادامه میدهم. من مانند سابق برای استفادههای روزمره از توزیعهای لینوکس (در حال حاضر فدورا) استفاده میکنم.
نرمافزاری که با آن موسیقی گوش میکنم، نرمافزاری که ویدیوهای کانال یوتیوبم را با آن ضبط میکنم یا حتّی نرمافزاری که الان دارم این متن را درون آن مینویسم همه نرمافزارهای متنباز هستند.
حتّی اگر وقت داشته باشم (که تا به امروز نداشتهام) شاید روی پروژههای متنبازی که به نظر من ارزشش را دارند مشارکت هم بکنم.
به هرحال از نظر من تعداد کمی از نرمافزارها هستند که به خاطر وسعت و اهمّیّت «شاید» بهتر باشد که به صورت متنباز توسعهداده شوند. و خب تنها نرمافزاری که تا این لحظه از نظر من در این دسته گنجانده میشود، سیستم عامل است.
البته هنوز یک دلیل منطقی دیگر برای مشارکت در پروژههای متنباز وجود دارد: این کار رزومهی خوبی خواهد بود و باعث میشود که راحتتر و بیشتر پول دربیاورید.
به هر حال ابزارها برای پولدرآوردن ساخته میشوند. پس اشکالی ندارد که به همین دلیل از آنها استفاده کنیم.
:)))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
جالب بود
یاخچی سوز انشالله
میشه دلیل استفاده از فدورا رو بگی ممنون میشم :)))
سلام.
در تجربهی استفادهی من پایدارتر، سریعتر و کمباگتر بود. به همین خاطر از آن استفاده میکردم.